موضوع این است که دادگاه یک چیز الکی است که اصل قضیه دنبال تقلب است و همه چیز برع…

موضوع این است که دادگاه یک چیز الکی است که اصل قضیه دنبال تقلب است و همه چیز برعکس می شود آن کسی که شاکی است را می برند زندانی می کنند تا از شکایت خود منصرف شود و اگر کسی کاری کرده باشد پاداش می گیرد چون حکم برعکس است و قاضی دنبال آن است که خود را که فرد گناهکاری است به همه چیز برساند همه چیز را برعکس می کند که مثلا امام علی زندانی شود و خلیفه قاضی چنین چیزی سر ما می آید اگر حکم خدا اجرا شود یعنی قاضی آدم خوبی بوده ولی چون بد است پس بدیها به نفعش است مثل کسی که می خواهد به شیطان کمک کند تا خدا شکست بخورد در نتیجه عوامل شیطان برنده شوند بنابراین گناه و گناهکاری برایش مفید است و اگر به دار و دسته خدا چیزی برسد یعنی رقیبش یعنی امام علی خلیفه بوده که خدا موفق شده این چیزی است که همیشه سر ما می آید مادرم همیشه دو سه موضوع در دادگاه دارد و این ده سال است مانند من که ده سال به تیمارستان می رفتم تا ازدواج کردم و دیگر وقتی می پرسند تنها هستی می گویم نه زن دارم و می ترسند در حالی که همیشه تلاش می کنند که نداشته باشم. چیزی که از آدم می خواهند برعکسش به نفعشان است یعنی اگر شما جرم کنی راضی هستند و زندانی ات می کنند اما اگر کار سالم هستی شاکی هستند و دادگاهی می شوی برای همین هم خودشان همیشه در دادگاه هستند و ما در خانه یعنی ما زندانی و آنها شاکی
این چیزی است که سر جامعه می آید در یک دیوانه خانه ای زندگی می کنیم که همه چیز برعکس است مثلا می روی پزشک مریض می شوی می روی قبرستان سالم و این جور چیزها و همه همیشه مشکل دارند صد هزار سال پیش که هیچ پیشرفتی نبود مردم زندگی بدتری داشتند و همه پیشرفتها هم به ضررمان شده است حتی آدم می خواهد توضیح دهد باید برعکس بگوید تا درست شود
وقتی انسان کلا بد باشد بعد از هزاران سال هنوز بد است مثلا یک پیامبر خوب است و همه اذیتش می کنند و همه می روند جهنم و آن یک پیامبر هم شکست می خورد
این داستان است


View Source

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *